داستان شهري كه ديگر نميشناسياش؛
۵۳ سال بعد از آن زمان كه خالق رمان «داستان يك شهر» از اهواز مهاجرت كرد، اگر رودخانه كارون نباشد به سختي ميشود اين شهر را بازشناخت. نه اينكه شهر در اين ۵ دهه حق توسعه، گسترش و نو شدن نداشته باشد. حالا اگر «باران» و مادرش «خاور» يا «نوذر» و «بلقيس» داستان «مدار صفر درجه» را بجويي به سختي ميتواني در ميان آپارتمانهاي قوطي كبريتي يا بزرگ آن، پيدايشان كني. اين شهر گويي ديگر آن شهري نيست كه الهامبخش «احمد محمود» بود براي داستانهايش. فقط داستان يك شهر نيست، داستان همه شهرهاي ايران تقريبا همين شده است؛ شهرفروشي. يا به قول «سعيد خاقاني» نويسنده كتاب «بلبشو» مصداقي از بلبشوست.
کد خبر: ۲۴۴۳۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۰